بهترین فیلم های جهان که قبل از مرگ باید تماشا کنید [معرفی ۲۰ فیلم برتر]
برای هر فیلمی که ساخته میشود، دلایل و انگیزههای زیادی وجود دارد؛ اما احتمالاً یک دلیل مشترک برای ساخته شدن تمام فیلمهای دنیا این باشد که به ما یادآوری کنند در این جهان پهناور، تنها نیستیم! فیلم دیدن به ما کمک میکند که حداقل برای مدت زمان کوتاهی، به زمان و مکان دیگری سفر کنیم و با دیدگاههای متفاوتی آشنا شویم. بدون شک هر فردی میتواند لیست فیلمهای خاص و مورد علاقهی خودش را داشته باشد، اما بعضی از فیلمها، بهطور ویژهای خاص هستند! این فیلمها توانستهاند زندگیهای زیادی را تغییر دهند و تأثیری به جای بگذارند که بعد از گذشت سالها، هنوز قابل تشخیص باشد. به همین دلیل دور از ذهن نیست که اگر از آنها به عنوان بهترین فیلم های جهان یاد شود.
فهرستی از بهترین فیلم های جهان
بدون شک بارها با عناوینی چون برترین فیلم های جهان، فیلم های برگزیدهی دنیا، تاثیرگذارترین فیلم های دنیا و یا حتی لیستهای محدودتری چون بهترین فیلم های نتفلیکس یا بهترین سریال های نتفلیکس برخورد کردهاید. درواقع با وجود این تعداد فیلم باکیفیت که روزبهروز بر تعدادشان هم اضافه میشود، انتخاب یک فهرست ۲۰ یا ۲۵ عددی از فیلمهای برتر، اصلاً کار سادهای نیست! چرا که گاهی اوقات اصلاً مقایسهی دو فیلم که در دو ژانر متفاوت ساخته شدهاند، کار درستی به نظر نمیرسد. اما میتوان چند معیار، مثل میزان تأثیرگذاری و یا تعداد دستاوردهای یک فیلم را ملاک قرار داد و به واسطهی آنها، یک فیلم را به عنوان انتخابی برتر پیشنهاد داد.
فیلم سینمایی همشهری کین Citizen Kane
این فیلم با اینکه اولین فیلم بلند اورسن ولز است، اما بدون اغراق یک اثر درخشان است. او به واسطهی سابقهای که در رادیو داشت، شیوهی داستانگویی متفاوتی را در هالیوود پیش گرفت. روشی که باعث شد فیلم او توسط بسیاری از منتقدان، بهترین فیلمی که تا این لحظه ساخته شده، شناخته شود! روشی که ولز در سال ۱۹۴۱ برای فیلمسازی خود در پیش گرفت، از استانداردترین روشهای فیلمسازی امروز دنیاست. جالب است بدانید که او در این فیلم تکنیکهای مهمی از جمله فوکوسهای عمیق، مونتاژ، روایت غیرخطی و نورپردازی اکسپرسیونیستی را به کار گرفت که بعد از همشهری کین، الگوی بسیاری از فیلمسازان برای آثار بعدی شد.
فیلم سینمایی جنگ ستارگان: یک امید جدید Star Wars: a New Hope
اگر بخواهیم تاریخ سینما را به دو بازهی قبل از جنگ ستارگان و بعد از جنگ ستارگان تقسیم کنیم، اغراق نکردهایم! فیلم جنگ ستارگان ۴: امیدی تازه، اولین فیلم از سری فیلمهای جنگ ستارگان و درواقع نخستین فیلم این فرانچایز است؛ هرچند که از نظر سیر زمانی چهارمین قسمت از «حماسهی اسکایواکر» محسوب میشود. زمانی که این فیلم اکران شد، تعداد خیلی کمی از سینماها میزبان آن بودند، اما انگار نیاز بود یک دهه از اکرانش بگذرد تا تماشاگران تازه قدرش را بدانند!
میدانید که امروز جنگ ستارگان به یکی از بزرگترین فرانچایزهای جهان تبدیل شده و با وجود اینکه نزدیک به پنجاه سال از زمان ساخت این فیلم گذشته، رقبا هنوز به جایگاهی که جنگ ستارگان بین مخاطبان خود دارد، نرسیدهاند.
فیلم سینمایی جادوگر شهر اُز The Wizard of Oz
اگر بگوییم که راز تبدیل شدن جادوگر شهر اُز به یکی از بهترین آثار کلاسیک همچنان نهفته است، بیراه نگفتهایم! با وجود اینکه این فیلم در زمان اکران مورد استقبال خوبی واقع شد و سودآوری قابل قبولی داشت، بخش چشمگیری از مخاطبان جادوگر شهر اُز را بعدها در تلویزیون دیدند. این فیلم که بر اساس رمان «جادوگر بینظیر شهر اُز» نوشتهی ال. فرانک باوم ساخته شده، با وجود تغییراتی که در داستان اصلی داشته، به واسطهی شیوهی فانتزی داستانپردازی و آهنگسازی بینظیرش توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. البته موفقیت این فیلم محدود به زمان خودش نبود و هنوز هم یکی از بهترین فیلم های جهان به حساب میآید.
فیلم سینمایی : یک اودیسه فضایی۲۰۰۱ ۲۰۰۱: a Space Odyssey
اودیسه فضایی: ۲۰۰۱ یک فیلم علمی- تخیلی است که در عین حال که نسبت به دیگر ژانرها، آثار کمتری در این دسته قرار میگیرند، اما این اثر توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. بدون شک عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا این فیلم به یکی از بهترین فیلم های جهان تبدیل شود اما از مهمترین نکاتی که میتوان به آن اشاره کرد تکنیکی است که استنلی کوبریک در استفاده جزئیات تصویری به جای دیالوگهای پراکنده به کار برد؛ روشی که به تماشاگران اجازه میداد خودشان دنبال جزئیات بگردند و آرام آرام، بسیاری از رمز و رازها را پیدا کنند.
اما اصلاً نباید از این جمله نتیجه بگیرید که تمام معماهای این فیلم، رمزگشایی شدند! تصاویر پیچیده و خارقالعادهی این فیلم مخاطبان را به چالش میکشید و پاسخدهی به رازهای نهفته در فیلم را بیش از پیش سخت میکرد. با وجود اینکه نزدیک به ۲۲ سال است که ما سال ۲۰۰۱ را پشت سر گذاشتهایم، اما نسخهی سینمایی سال ۲۰۰۱، هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد!
فیلم سینمایی هفت سامورایی Seven Samurai
اصلاً نمیشود که صحبت از برترین فیلمهای جهان باشد و فیلمی از کوروساوا معرفی نشود! هفت سامورایی نیز داستان رونین یا همان ساموراییهای بدون ارباب سرگردانی است که باهم متحد میشوند تا یک دهکده را نجات دهند. نکتهی جالبی که در هفت سامورایی وجود دارد این است که کوروساوا در آن سعی کرده که فرهنگ ژاپنی را با تمهای گاوچرانی ترکیب کند و نتیجه آن شده که بعد از گذشت نزدیک به ۷۰ سال، هنوز این فیلم از بهترین فیلم های جهان به حساب میآید و به نوبهی خود الهامبخش کارگردانان زیادی از جمله جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ نیز بوده است.
فیلم سینمایی پدرخوانده The Godfather
ویژگی مهم فیلمهای گانگستری این است که همواره جنبهی تاریکی از رویای آمریکایی را تجسم بخشیدهاند، چرا که قهرمانهای خشن آنها، تنها به کمک یک ویژگی توانستهاند هرچه که میخواهند به دست آورند و هرچه که ممکن باشد را از دست بدهند؛ و آن ویژگی چیزی نیست جز بیرحمتر از فرد بعدی بودن! اما به نظر میرسد تلاشهای فرانسیس فورد کاپولا توانسته این ایده را زیر سؤال ببرد.
اتفاق مهمی که در این فیلم میافتد این است که جرم و جنایت در یک فرایند اخلاقی سازی، به تراژدی یونانی تبدیل میشود و این موضوع ریشه در ایدهی اساساً آمریکایی انسان خودساخته دارد. میزان تأثیرگذاری فیلم پدرخوانده بر سینما، قابل چشمپوشی نیست؛ حتی فیلم باربی ۲۰۲۳ هم نتوانسته در مقابل این تأثیر مقاومت داشته باشد!
فیلم سینمایی متروپلیس Metropolis
ویژگی مهم شاهکار علمی تخیلی فریتز لانگ این است که توانسته پایههای محکمی برای ژانر خود ایجاد کند. متروپلیس هم مانند بسیاری از بهترین فیلم های جهان، در زمانهی خودش نتوانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند؛ اما گذر زمان بسیاری از چیزها را تغییر داد. مضاف براینکه ترمیم نسخهی اصلی فیلم در سال ۲۰۰۸ به مخاطبان کمک کرد تا دیدگاههایی که لانگ در سال ۱۹۲۷ از سال ۲۰۲۶ داشت را واضحتر ببینند!
فیلم سینمایی روانی Psycho
اگر بگوییم که آلفرد هیچکاک هستهی آثار هنریاش را در بازگویی آزادانهی خود از روایت قاتل سریالی معروف، یعنی اد گین، پیدا کرد، اغراق نکردهایم! فیلم روانی هیچکاک در دههی ۱۹۶۰ توانست مرزهایی را جابجا کند که تا آن زمان کسی حتی از وجودشان هم اطلاع نداشت؛ اما نکتهی مهمتر از هر مسئلهی تکنیکی، آشکارسازی ابتذال شر در وجود انسان است. گاهی این شر در حد یک نقطه ضعف کوچک است، مانند پولی که مارین کرین از رئیس خود میدزدد. اما گاهی میتواند به فجیعترین و وحشتناکترین جنایات منجر شود. فراموش نکنید که هیچکاک در فیلم روانی، این اوج نمایش شر در وجود انسان را چقدر عادی و توأم با خونسردی نشان داده؛ نورمن همان جنایتکاری است که پشت لبخندهای شیرین یک مرد بیدستوپا کمین کرده است!
فیلم سینمایی کازابلانکا Casablanca
اگر بخواهیم از نقطهی اوج و شکوه ژانر رمانتیک در سینما یاد کنیم، بدون شک باید سراغ کازابلانکا برویم. از کازابلانکا که حرف میزنیم درواقع از مجموعهای از عوامل حرف میزنیم که دست به دست هم دادند و در آرامش کامل این اثر را به یکی از بهترین فیلم های جهان تبدیل کردند. بازیگران درجه یک، فیلمنامهی بینظیر، و ساخت صیقلخوردهی هالیوودی فیلم هنوز بر بسیاری از آثار برگزیدهی جهان، برتری دارد. مضاف بر اینکه پیام ضد فاشیسمی که در قالب این داستان رمانتیک ارائه شده، همچنان کوبنده است. به یاد داشته باشید که راجر ایبرت، منتقد و فیلمنامهنویس مشهور آمریکایی از کازابلانکا به عنوان یک «فیلم» واقعی یاد کرده است.
فیلم سینمایی کار درست را بکن Do The Right Thing
سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰، سالهای ادعای پایان نژادپرستی است و این فیلم به عنوان برایندی از اتفاقات آن دهه، در گوشهای میان همان سالها قرار گرفته است. زمانی که فیلم کار درست را بکن اکران شد، بسیاری از منتقدان پیشبینی کردند که این فیلم خود منجر به شورشهای نژادی میشود و آشوب راه میاندازد. حتی جشنوارههایی مانند کن و اسکار نیز فیلم را نادیده گرفتند. باوجوداینکه همچنان بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که این فیلم از راه و روشی افراطی برای بیان پیامش استفاده کرده و حتی میتوان خود کارگردان را به نژادپرستی متهم کرد!
نکتهی مهم اینجاست که ادعای پایان نژادپرستی هم دروغ بزرگی بوده و امروز بعد از گذشت حدود ۳۵ سال از زمان ساخت این فیلم، نژادپرستی همچنان به قوت خود باقی است.
فیلم سینمایی اینک آخرالزمان Apocalypse Now
فرانسیس فورد کاپولا از آن دست کارگردانهای توانمندی است که آثار مختلفی از او میتوانند به عنوان بهترین فیلم های جهان معرفی شوند. حالا بعد از پدرخوانده، فیلم اینک آخرالزمان است که در این لیست پیشنهادی قرار میگیرد. خود کاپولا در مراسم اکران این فیلم در کن، در مصاحبهی مطبوعاتی گفت: «فیلم من دربارهی ویتنام نیست، این خود ویتنام است». این فیلم که برداشت آزادی از رمان دل تاریکی، نوشتهی جوزف کنراد است، روایتگر سفر کابوسوار سروان ویلارد به ویتنام است؛ سفری که با یک مأموریت آغاز میشود اما از ویژگیهای جنگ ویتنام فراتر میرود و خود به تمثیلی از جنگ تبدیل میشود. آنچه که در میان تمام نکات این فیلم درخشان است، غالب شدن قانون جنگل است، و کاپولا این حقیقت خشن و تسلیمناپذیر را بهگونهای بهتصویر کشید که هیچ فیلم دیگری، چه پیش و په پس از آن، قادر به این کار نبود و نشد!
فیلم سینمایی سفید برفی و هفت کوتوله Snow White and Seven Dwarfs
در دروهای که اغلب کارتونها کوتاه بودند و مدت زمان کمی داشتند، انتشار انیمیشن ۷۶ دقیقهای سفید برفی و هفت کوتوله توسط والت دیزنی، برای بسیاری از افراد کاری غیرعادی به نظر میرسید! اما هیجانی که این انیمیشن ایجاد کرد فراتر از این قضاوت اولیه بود، چرا که نه تنها یک ژانر کاملاً جدید متولد شد بلکه میزان علاقهی افراد به دنیای فانتزی وارد روند رو به افزایشی شد که همچنان هم ادامه دارد.
خود انیمیشن سفید برفی هم هرگز قدیمی نشد. این انیمیشن که براساس یک افسانه آلمانی قرن نوزدهمی ساخته شده، با شخصیتهای جذاب و جزئیاتی که در داستانش دارد، بعد از گذشت حدود ۸۶ سال، هنوز از مد نیفتاده است و همچنان میتواند در دستهی برترین فیلم های جهان قرار بگیرد.
فیلم سینمایی عروس فرانکشتاین Bride of Frankenstein
چرخهی ساخت فیلمهای ترسناکی که یونیورسال پیکچرز در دههی ۱۹۳۰ شروع کرد، ژانری را پایهگذاری کرد که تا امروز هم فیلمسازان از میزان تأثیرگذاری این چرخه بر این ژانر یاد میکنند. با وجود اینکه میتوان از این ژانر به عنوان اولین دنیای مشترک بزرگ سینما یاد کرد، اما درعین حال نمیتوان انکار کرد که این چرخه در نهایت تسلیم دنبالههای نامرغوبی شد! اگر بخواهیم شروع رسمی این چرخه را به دراکولا ساختهی تاد براونینگ نسبت بدهیم، بدون شک عروس فرانکشتاین نقطهی اوج آن است. فیلمهای ترسناک تاریخ همواره مدیون مخلوق دکتر فرانکشتاین و عروس او، و البته خدایان و هیولاهای جدیدی هستند که در این میان متولد شدند.
فیلم سینمایی ارباب حلقهها بازگشت پادشاه LOTR Return of the King
فیلمهای فانتزی همواره بخش مهمی از دنیای فیلمسازی را تشکیل دادهاند و نقطهی شروع آنها را میتوان به فیلمهای صامت و رؤیایی ژرژ مِلییِس نسبت داد. اما بسیاری از اوقات و با وجود اینکه هنرمندان بزرگی چون جورج پال و ری هری هاوزن، به این دنیا روی آوردند و مرزهای آنچه که میتوان به تصویر کشید را جابجا کردند، به این ژانر آنچنان که باید توجه نشده است.
ویژگی مهم سهگانهی ارباب حلقهها این است که در بهترین زمان ممکن برای تغییر، از راه رسیدند. گرافیک رایانهای تا حدی پیشرفت کرده بود که میتواست تصاویر متقاعدکنندهای را روی صحنه نمایش دهد. از سهگانهی کلاسیک جی. آر. آر. تالکین هم هنوز اقتباس کاملی نشده بود و استودیوها تشنهی یک فرانچایز بودند. درواقع میتوان گفت همهی شرایط برای تولید یکی دیگر از بهترین فیلم های جهان مهیا بود! تلاش خارقالعادهی تک تک اعضای فیلم ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه منجر به کسب ۱۱ جایزهی اسکار شد و ثابت کرد یک فیلم میتواند در عین پرفروش بودن، همچنان یک اثر هنری واقعی باشد. اگر ارباب حلقهها ساخته نمیشد، دنیای فیلمهای فانتزی هرگز نمیتوانستند شاهد چنین جهشی باشند.
فیلم سینمایی آکیرا Akira
زمانی که انیمهی آکیرا در سال ۱۹۸۸ پا بر روی صحنه گذاشت، همچنان والت دیزنی بود که حرف آخر را در دنیای انیمیشن میزد؛ دستکم برای دنیای غرب که اینطور بود. اما ورود باشکوه این انیمه، بسیاری از معادلات را به هم زد. البته نباید فراموش کنیم که در آن دوران، آکیرا تنها نبود و میازاکی نیز “همسایهی من توتورو” را در همان سال منتشر کرده بود. اما تأثیری که آکیرا بر دنیای انیمه گذاشت را به هیچ وجه نمیتوان دستکم گرفت؛ چرا که توانست به صورت رسمی، انیمه را به مخاطبان جهانی معرفی کند و کاری کند که تا همین امروز هم، بسیاری از افراد در لیستهای پیشنهادی بهترین آثار سینمایی، فقط به دنبال بهترین انیمه های سینمایی و یا حتی بهترین انیمه های سریالی باشند.
فیلم سینمایی شوالیه تاریکی The Dark Knight
کار مهمی که کریستوفر نولان برای فیلمهای ابَر قهرمانی کرد، بههیچوجه قابل انکار نیست. او باعث شد سطح این فیلمها به طرز قابل توجهی ارتقاء پیدا کند و دنیا به چشم دیگری به این فیلمها نگاه کند. شوالیهی تاریکی نولان، داستان شوالیهی شنلپوشی است که دنیایی ناامیدکننده و پر از شکست را اشغال میکند. جوکر بهیادماندنی هیث لجر، روح گاتهام سیتی را تهدید کرد و توانست از تودهی مردم اوباش ترسناکی بسازد تا به همه ثابت کند که تنها راهحل موجود، هرج و مرج است. این فیلم به درستی توانست محدودیتهای قدرت حاکم بر جامعهی آمریکایی را منعکس کرده و کاری کند که دیگر هیچ کس خیال اینکه فیلمهای کمیک «چیزهای بچهگانهای» هستند، به سرش نزند!
فیلم سینمایی بانی و کلاید Bonnie and Clyde
وارن بیتی و فی داناوی با بازی نسخههای داستانی دزدان دوران رکود بزرگ، بدون اغراق یک شبه ستاره شدند. بانی و کلاید که ولگردی و تبهکاری خود را در قالب یک سفر سرخوشانهی رو به تباهی و نابودی میدیدند، در مهارتهای برنامهریزی بسیار ضعیف بودند و از قضا واقعاً دزدان بانک خوبی هم نبودند!
آرتور پن در ساخت این فیلم به شدت تحت تأثیر موج نوی فرانسه بود و بهنظر میرسد که به عمد، بسیاری از چیزهایی که در هالیوود عرف به حساب میآمدند را، آن هم درست در زمانی که سیستم استودیو شروع به فروپاشی کرده بود، زیرپا گذاشت. این موضوع نشان میدهد که گاهی اوقات برای ساختن یکی از بهترین فیلم های جهان، تنها کافی است که یک کارگردان دیدگاههای شخصی خودش را با جدیت تمام دنبال کند.
فیلم سینمایی دلیجان Stagecoach
فیلمهای وسترن که از قدیمالایام در سینمای دنیا جایگاه ویژهای داشتند، در دههی ۱۹۳۰ دیگر تبدیل به نوعی کلیشه شده بودند! قهرمانها کلاه سفید بر سر داشتند، شرورها لباس مشکی میپوشیدند و همه چیز در یک تسویه حساب رودرو، آن هم در هنگام ظهر، حل میشد! اما جان فورد با فیلم دلیجان همهی این معادلات را به هم ریخت؛ از بدلکاریهای خلاقانهی این فیلم گرفته تا صحنههای اکشنی که هنوز هم برای مخاطب جذابیت دارند، همهی این عوامل دست به دست هم دادند تا جان وین (بازیگر نقش رینگو کید) به نمادی تبدیل شود که عملکردی بسیار گیرا و تاثیرگذار در رهبری دارد.
فیلم سینمایی دکتر نو Dr. No
شان کانری آن بازیگر موفقی است که توانست از مجموعهای مبهم از رمانهای جاسوسی، نام آشنای جیمز باند را به یادگار بگذارد. ماجراهای ۰۰۷ که به طولانیترین فرانچایز تاریخ تبدیل شد، علاوه بر اینکه عملاً فرهنگ پاپ و عامهی دههی ۶۰ را تعریف میکند، بر هر فیلم هیجانانگیز جاسوسی بعد از خود نیز تأثیر قابل توجهی گذاشته است. مجموعهی ویژگیهایی که کانری در این نقش از خودش نشان داد، از سرعت عملش گرفته تا خونسردی و حواس جمعیاش، همگی در تبدیل دکتر نو به یکی از برترین فیلمهای جهان دست داشتند.
فیلم سینمایی انتقام جویان The Avengers
هالیوود دههی ۲۰۱۰ را بدون هیچ اغراقی میتوانیم در سه کلمه خلاصه کنیم: دنیای سینمایی مارول! شاید بتوانیم شروع این دنیای سینمایی را با یک مجموعه فیلم نسبتاً سطح پایینتر توصیف کنیم، اما بدون تردید چیزی که در ادامه شاهدش هستیم، در قلههای رفیع سینمایی جای دارد!
انتقامجویان پیشگام مارول که در مدت زمان کوتاهی توانستند سالنهای سینما را تسخیر کنند، ترکیبی بودند از چهار قهرمانی که در مجموعه فیلمهای قبلی نیز حضور داشتند، و دو قهرمان جدیدی که به این ترکیب اضافه شده بودند تا برای مقابله با یک تهدید مشترک، متحد شوند.
تکنیک درستی که در تبدیل این اثر به یکی از بهترین فیلمهای جهان نقش داشته، استفاده از طرحهای داستانی گسترده و همپوشانیهایی است که برای دههها در کتابهای کمیک استفاده میشده. همین ویژگیها از این فیلم اثری ساخته که هنوز هم بسیاری از هالیوودیها آرزوی رسیدن به چنین موفقیتی را دارند!
تجربهی نفس کشیدن در دنیایی دیگر!
اگر به شما بگویند این امکان را دارید که به مدت حدوداً دو ساعت – کمی کمتر یا بیشتر- در دنیای متفاوتی نفس بکشید، چه واکنشی نشان میدهید؟ آیا از این تجربه استقبال میکنید یا ترجیح میدهید در دایرهی امن خودتان باقی بمانید؟! فیلم دیدن، درست مثل تجربهی نفس کشیدن در دنیایی دیگر است؛ در حالی که سر جای خود نشسته یا حتی خوابیدهاید، سر از دنیای گانگسترهای آمریکایی در میآورید و ناگهان به خودتان میآیید و میبینید برای جان سالم به در بردن یکی از آن تبهکارها، تپش قلب گرفتهاید! یا روز دیگر، ممکن است وسط کافه ریک، شاهد مواجههی ایلسا و ریک باشید و در نهایت همراه با ایلسا و ویکتور، سوار هواپیمایی شوید که راهی آمریکاست! میبینید؟ فیلم دیدن، تجربهی سفر کردن و نفس کشیدن در دنیایی دیگر است و چه چیزی بهتر از آن که این تجربه، با دیدن بهترین فیلم های جهان رقم بخورد!